نگاهی تحلیلی به منافع آمریکا از مذاکره با ایران-خط امام

نگاهی تحلیلی به منافع آمریکا از مذاکره با ایران
آیا دستگاه دیپلماسی ایران از تمام منافع آمریکا در مذاکرات آگاه است؟
محمد علی الفت پور
اشاره:
برای رسیدن به یک نقطه مناسب برای تحلیل مذاکره بین ایران و آمریکا باید ابتدا به این آگاهی رسید که طرف مقابل آمریکایی چه اهداف کوتاه مدت و بلند مدتی را از طرح مساله مذاکره با ایران دنبال میکند. آنچه تا کنون به عنوان ظرفیت های مذاکره با آمریکا در جراید و رسانههای گروهی گفته شده است غالبا منافع ایران از نشستن پای میز مذاکره با آمریکا بوده است؛ ولی در یک استراتژی پایا پای قطعا برای تحلیل وضعیت یک موقعیت سیاسی مخصوصا بین المللی حتما باید به جوانب مختلف محیطی و محاطی آن مساله نیز توجه شود. غفلت دستگاه دیپلماسی ایران از توجه به منافع طرف مقابل قطعا در برنامه ریزی مدبرانه با افق دید بلند به ایشان صدمه خواهد زد زیرا بر اساس شواهد و مستندات عدیده تاریخی هر چقدر دشمن بیدار است انگار که ما خواب بودهایم!
مقام معظم رهبری درباره لزوم بیداری در مقابل دشمن میفرمایند: اگر شما در جبههى نبرد خوابتان برد، معنایش این نیست که سرباز خط مقابل هم خوابش برده؛ نه، او بیدار است؛ منتظر است شما خوابتان ببرد تا بر سر شما بتازد. در میدان نبرد، کارزار همیشه نظامى نیست؛ گاهى سیاسى است؛ گاهى هم فرهنگى است. چشمها را باید باز نگه داریم… (۱۲/۰۲/۱۳۸۴)
مذاکره راهکار آمریکا برای فشار بر مخالفین
«فارن پالیسی» در مقالهای به قلم «ویلیام لوئرز» به تحلیل گزارش اخیر «پروژه ایران» و مقاله «مایکل سینگ» از اندیشکده واشنگتن پرداخت. «سینگ» معتقد است که مفهوم دیپلماسی به معنای «برقراری روابط صلح آمیز» نیست، بلکه دیپلماسی صرفا یعنی برقراری ارتباط بین کشورها. «سینگ» معتقد است که منظور آمریکا از دیپلماسی «برقراری روابط دوستانه» است. معمولا کشورها با استفاده از برنامههای دیپلماتیک کشورهای مخالف خود را تحت فشارهای بیشتری قرار میدهند. اگر آمریکا با استفاده از راهبردهای دیپلماتیک بتواند به اهداف خود دست یابد، آنگاه میتوان اظهار داشت که راهبرد دیپلماتیک این کشور مناسب بوده است.
تأثیرگذارترین دیپلماتهای آمریکا کسانی هستند که میتوانند بین قدرت و اعمال زور این کشور در رابطه با کشورهای دیگر توازن برقرار کنند. این همان نوعی از دیپلماسی است که آمریکا باید در رابطه با ایران بکار گیرد و البته به نظر میرسد که دولت «اوباما» درصدد استفاده از این دیپلماسی بر آمده است. گزارش «پروژه ایران» خواستار نوعی از دیپلماسی است که منافع آمریکا را افزایش دهد و بتواند بین دو کشور ارتباطاتی را برقرار کند. در طی ۳۵سال اخیر، دولت آمریکا به جز موارد معدودی نتوانسته است با ایران مذاکرات دوجانبهای را انجام دهد. آمریکا از طریق مذاکرات مستقیم و متعدد میتواند دریابد که آیا قادر به مقابله با برنامههای هستهای ایران خواهد بود. اکنون زمان آن فرا رسیده است که ما باید بین تحریمها و سایر فشارها علیه ایران توازن ایجاد کنیم تا بتوانیم در آینده مذاکراتی را با این کشور انجام دهیم که از طریق آن از برنامههای هستهای ایران جلوگیری کنیم. تحلیل ارائه شده با تأکید بر اهمیت راهبرد دیپلماسی اظهار داشت که دولت آمریکا اکنون باید از طریق انجام مذاکرات به اهداف سیاسی ایران پی ببرد تا بتواند از پیش برد برنامههای هستهای این کشور جلوگیری نماید.
مشروعیت به حضور ایالات متحده در منطقه
«فرانک ویزنر» سفیر پیشین ایالات متحده که در پنل پروژه ایران صحبت میکرد، این پرسش را مطرح کرد که: «چه معاملهای است که به ایران اجازه میدهد تا مشروعیت حضور ایالات متحده در منطقه را بپذیرد و هم چنین به امریکا این فرصت را میدهد که جایگاه ایران را به رسمیت بشناسد؟» وی اضافه نمود که؛ ما تا هنگامی که بسته تفاهمی با ایران نداشته باشیم نه میتوانیم به مذاکرات ژنو (در مورد سوریه) برویم، نه ضمانت امنیتی برای کشتیها و ملوانان آمریکا در خلیج فارس مییابیم، نه چارچوبی مدیریتی برای افغانستان میتوانیم طراحی کنیم و نه میتوانیم به حساسیتهای اسرائیلی در منطقه پاسخگو باشیم.
پاسخ به مطالبات اجتماعی برای حل دمکراتیک مساله ایران
عجز و ناتوانی دولت اوباما از ارائه یک گزارش مستند، مستدل و اقناعی درباره مساله هستهای ایران به مردم کشورش این مساله را به عنوان یکی از امورات لاینحل در بخش سیاست خارجی اوباما مبدل کرده بود. تجربه تلخ گزارشات دروغین دولت آمریکا به مردمش در خصوص سلاحهای کشتار جمعی عراق به عنوان یک اهرم فشار داخلی در طول برگزاری مذاکرات هستهای ایران بر سرنوشت سیاسی اوباما به شدت سنگینی میکند. از سوی دیگر نمیتوان فراموش کرد که در طول ۵سال گذشته یکی از وعدههای مهم اوباما برای ملت آمریکا حل سریع پرونده هستهای ایران بوده است و با پیچیده تر شدن روند مذاکرات و ابتکارات دیپلماسی ایران در طول چند سال گذشته موجب ناکامی اوباما در تحقق بخشیدن به وعدههای انتخاباتی وی بوده است. لذا از آن زمان تاکنون وی تلاشهای زیادی را برای برقراری تماس مستقیم میان مقامات ایران و آمریکا انجام داده است.
به نظر میرسد از منظر سیاست پردازان کاخ سفید نفس شروع ولو صرفا تبلیغاتی مذاکره مستقیم با رئیس جمهور ایران، این تلقی را در اذهان داخلی آمریکا به وجود میآورد که تلاشهای ۵ساله اوباما برای کشاندن ایران پای میز مذاکره جواب داده است و این نرمش در رفتار ایرانیان به معنای پیروزی سیاستهای تهاجمی دولت آمریکا در قبال ایران محسوب خواهد شد. روشن است که دولت آمریکا بدلیل وابستگی ماهیتی به صهیونیستها و حاکمیت آنان بر بخش سیاست خارجی آمریکا موضوع مذاکره باایران بایستی باهماهنگی و رضایت کامل صهیونیستها پیش برود. لازم به ذکر استنظرسنجیهای اخیر شبکه «سیانان» حاکی از آن است که ۷۵درصد مردم آمریکا خواستار مذاکره مستقیم دیپلماتیک کشورشان با ایران در خصوص برنامه هستهای تهران هستند.
اقناع داخل آمریکا برای شروع راهکارهای سخت علیه ایران
براساس تحلیل اطلاعات منتشره از سوی محافل داخلی آمریکا، طیف تندروی داخل آمریکا این مذاکره را اساسا به معنای یک اولتیماتوم نهایی به ایران تفسیر میکنند. به عقیده این طیف که اتفاقا در عرصه سیاست خارجی آمریکا اکثریت را تشکیل میدهند، در صورت انجام مذاکرات مستقیم و عالی میان دو کشور دیر یا زود بینتیجه بودن گفتگو با ایران به اثبات خواهد رسید و نهایتا این استنتاج در میان نخبگان و همچنین افکار عمومی جامعه آمریکا پدید میآید که حتی مذاکرات مستقیم با سران ایران نیز قادر به مهار این کشور نیست و بنابر این میبایست گزینههای سخت تری از جمله حمله نظامی به ایران بایستی روی میز قرار گیرد.
ایجاد سرخوردگی بین ملل ستمدیده جهان
دولت آمریکا در پی آن است تا با برزگ نمائی موضوع مذاکره میان دو دولت و انتشار هدفمند گزارش مذاکرات مستقیم میان سران دو کشور که در گفتوگوی تلفنی اوباما و روحانی نمود یافت و اتفاقا با بروز احساسات صمیمانه میان آن دو همراه بوده است، مطمئنا موجی از سرخوردگی را در افکار عمومی مسلمانان ایران و جهان پدیدار سازد. چرا که افکار عمومی و خصوصا ملل تحت ستم جهان اسلام به ایران به مثابه قهرمان بزرگ مقابله با آمریکا و غرب مینگرند و انتشار عمومی این رفتار متناقض که با هیچ کدام از مواضع سابق نظام همخوانی نداشته است، این تلقی را در نزد ملل محروم میتواند به وجود آورد که خط سازش، گفتمان نیرومند مقاومت و استکبار ستیزی را در داخل ایران به زانو در آورده است. مسالهای که میتواند بازتاب بسیار منفی در میان هواداران مواضع اصولی نظام جمهوری اسلامی ایران پدید آورد و حتی در میان مبارزان ضد استکباری جبهه حزب الله و جنبشهای مقاومت منطقهای و بین المللی احساس یاس و ناامیدی را بروز دهد.
فشار به مردم برای پذیرش جریان های سیاسی سازشکار
نیویورک تایمز درباره یکی از مهمترین منافع آمریکا در مذاکره با ایران میگوید: «هدف نهایی همهی فشارهایی که اکنون غرب به رهبری آمریکا و با صحنه گردانی اسراییل بر مردم و نظام ایران وارد می کند، روی کار آوردن مجدد اصلاح طلبان در ایران است.»
آمریکا معتقد است حالا که چارهای جز تعامل با ایران ندارد باید با کسانی در ایران به تعامل بپردازد که دیدگاه های نزدیک تری به غرب دارند یعنی اصلاح طلبان. آمریکا به دنبال طرح ریزی این نقشه برای ایران است که به مردم ایران بفهماند اگر میخواهند از این پس فشارها کم شود آنها باید به کسانی در ایران رای بدهند که هم بتوانند با معیار و استاندارد آمریکا و غرب کار کنند و هم چهارچوب های نظام سیاسی ایران را بشناسند تا بتوانند با گره زدن این دو راه حل های سیاسی – اقتصادی خلق کنند.
آمریکا به دنبال این هدف در مذاکرات است که به مردم ایران بفهماند باید از این به بعد به کسانی رای بدهند که حداقل مخالفین نظام جمهوری اسلامی را به رسمیت میشناسند و حتی برای باز کردن دست آنها در چهارچوب های سیاسی نظام تلاش میکنند. این راه کار برای دولت آمریکا به عنوان یک راه کار در دوران گذار طراحی شده است؛ از این جهت آمریکا میخواهد در این دوران ابتدا با تعامل با یک دولت به اصطلاح اعتدالگرا مسیر را برای مخالفین سر سختتر نظام جمهوری اسلامی هموار کنند.
از این روست که پیش بینی میشود آمریکایی ها اگر میخواهند بر سر میز امتیاز دهی به ایران بنشینند یک طرف این میز قطعا جریانی است که به دنبال ایجاد فضای سیاسی- اقتصادی به نفع غرب است.
احیای هژمونی شکست خورده اسرائیل در مذاکره با ایران
رویکرد آمریکا و اسرائیل با ایران مصداق ضرب المثل یک بام و دو هواست. اسرائیل بر سر موضع آمریکا در برابر ایران عصبانی میشود و خود را ناراحت نشان میدهد ولی در واقعیت از مذاکره با ایران او نیز سود خواهد برد به عبارت بهتر آمریکا برای چانه زنی بر سر هژمونی و سلطه اسرائیل است که خود را مجبور به مذاکره با ایران میداند. آمریکا به خوبی میداند که ساسیت های نظامی و آشوب گرایانه اسرائیل در منطقه به شکست انجامیده است و با وضعیت کنونی که در اسرائیل وجود دارد احتمال شروع اعتراضات گسترده در خاک اسرائیل نیز وجود دارد. برای همین آمریکا به دنبال این است که شکست اسرائیل را در عرصه های مختلف سیاسی نظامی در جبهه مذاکره با ایران جبران کند زیرا در صورت مواجه ایران و آمریکا این اسرائیل است که بر موج اقبال سوار خواهد شد و شکستهایی که در جنگ های ۳۳ روزه، ۱۱ روزه و در نهایت در سوریه خورده است را به پیروزی تبدیل خواهد کرد. زیرا اسرائیل در تمامی این جنگ ها به خوبی میدانست که در یک جنگ نیابتی وارد شده است که طرف واقعی او کسی جز ایران نیست. حالا با آوردن ایران به میز مذاکره به ایران نشان خواهد داد که در پایان اسرائیل بوده است که میوه این اتفاقات را چیده است زیرا ایران را مجبور کرده به سیاسیتی تن دهد که خط قرمزش بوده است. مذاکره با آمریکا به همگان نشان خواهد داد که آنچه اسرائیل درباره ایران میگفت صحت داشته است و این قدرت اسرائیل است که ایران را به عقب نشینی وادار کرده است.