خون دل

خون دل خوردن برای امام خامنه ای ...

خون دل

خون دل خوردن برای امام خامنه ای ...

من یک انقلابی(=افراطی) هستم!!!

شنبه, ۲۳ آذر ۱۳۹۲، ۰۵:۰۴ ب.ظ

مدت ها بود که تبلیغات می کردند وضع معیشتی مردم این است و آن است و قحطی شده و ... و مردم هم باورشان شد که آری این طور است.
همچون قصه ی آن مرد که گفتند: مرده ای گفت : نه
گفتن : چرا ! داغی نمی فهمی !!!
نمی گوییم مضیقه نبود اما انقدر که دستگاه تبلیغاتی مستحکم و سازمان یافته ی چپی ها نشان می داد نبود!!
گفتیم اینچنین نیست گفتند : افراطی!
دوران تبلیغات انتخاباتی گفتند باید قفل دیپلماسی را باز کنیم و دم کدخدا را ببینیم!
گفتند باید چرخ زندگی بچرخد بعد سانتریفیوژ!!
گفتند چاره ی این بدبختی و فلاکت و گرانی (!) آشتی با دنیاست !
گفتیم آشتی با شیطان بزرگ ممکن نیست که اگر ما بخواهیم آنها نمی خواهند !!
گفتیم چرخ زندگی و معیشت بر مدار سانتریفیوژ می چرخد که اگر آن نباشد و فردا نفت تمام شود بدبختی و فلاکت و گرانی حقیقی را به چشم می بینیم!
گفتیم راه حل استحکام بخشیدن به اقتصاد داخلی است و اقتصاد مقاومتی و ... نه رابطه و مذاکره و ... که اگر رابطه ثمر داشت خود آمریکا مگر با خود پدر سگش رابطه ندارد پس چرا شانزده تریلیون دلار بدهی دارد و اقصادش رو به فناست؟!!
گفتند ساکت شو افراطی تو چه می فهمی دیپلماسی چیست؟!! ، دیپلماسی که بیانه خواندن نیست!!
خلاصه با وعده های صد روزه ی صد من یک شترمرغ مردم را خامیدند و رای گرفتند و پیروز شدند در میدان انتخابات!
هرچه پیرمرد از کار افتاده بود از دولت خانه سالمندان سازندگی و اصلاحات جمع کردند و کابینه ی فراجناحی ! سر هم کردند! هنوز چیزی نگفته گفتند ساکت شو افراطی!
رفتند نشستند پشت میز مذاکره و جک گفتند و خندیدند و با خنده های دلبرانه دل ملتی را که دل به بند تمبان بسته بودند بردند و آخر هم توافق کردند و خودشان هم جشن گرفتند گفتیم این چه توافقی است که دو ترجمه اش با اصلش نمی خواند و آن طرفی ها یک چیز می گویند و شما چیز دیگر؟!
آخر هم نفهمیدیم سر چه توافق کردند؟!
سوال در دهانمان کامل نچرخیده بود که گفتند ساکت شو افراطی!
رئیس جمهور با ادب و باهوششان آمد و بی ادبی کرد و گفت تا ما همه ی پیچ و مهره ای هسته ای ایران را جمع نکنیم کوتاه نمی آییم ! آن یکی کری بود کوری بود نمی دانم! آمد و بهانه تراشی کرد گفت : درصورتی که ایران به حمایت خود از نظام سوریه و حزب الله ادامه دهد ، تحریم ها کاهش نمی یابند.
بعد هم که خیالشان راحت شد که دارند هسته ای را بی هسته می کنند دربرابر توان موشکی موضع گرفتن و فردا هم حتما می گویند نیروگاه های بادی و آبی و هرچه هست را تخته کنید و با هیزم سر کنید!!!
حالا هم تحریم های جدید و نو!!!
می گوییم این چه توافقی بود! بهتر نبود بجای اینکه انرژی و توان و امیدتان را در مذاکرات بی سر ته با یک مشت آدم ( حیف آدم ) نفهم بی منطق غیرقابل اعتماد صرف کنید روی استحکام داخلی اقتصاد کار می کردید تا مجبور نباشید در گزارش صد روزه ی دولت یازدهم قصه ی هشت ساله ی دولت نهم و دهم را سر هم کنید با ان مجری های ببوگلابی!!!
بیست و چها خرداد بود که به دوستی پیام دادم چهارسال آینده را چگونه پیش بینی می کنید و او پاسخ داد : باحال
در این روز های باحال زمستانی چقدر به افراطی بودن به قول شما و انقلابی بودن به قول رفقای خودمان افتخار می کنم!!!
قربانتان آقا که به ما یاد دادید بگوییم : من انقلابیم ، دیپلمات نیستم!!!

نظرات  (۲)

سلام افراطیِ انقلابی !!!
خواندم ؛ خوب بود.

چند روز پیش داخل دانشگاه نمایشگاه کتاب گذاشته بودند ، کتابی دیدم با عنوان « چگونه با هم بمانیم ؛ مؤلف : جان کری » !!!!
پاسخ:
سلام انقلابی افراطی!!!

بلاخره باید ی جوری کنار هم بمانیم!
چون اگه کنار هم نباشیم اونها سر کی کلاه بزارن؟!!
نونشون آجر می شه!!!
خیلی خوبه که تو انقلابی هستی.
ولی نباید اسمی که مخالفات تورو با اون صدا میکنن(افراطی) رو با این همه تکرار و تاءکید رو خودت بزاری.
این کارت یعنی تاءیید اونها.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی